خلاصه ي قسمت 3 تا 14 كاش هرگز نمي آمدي - بهت قول مي دم
خلاصه ي قسمت 3 تا 14 كاش هرگز نمي آمدي - بهت قول مي دم

سه سال بعد اون روز :

با آرمين ، توي خيابون شانده ليزه وايساده بوديم و به برج ايفل خيره شده بوديم. هر گز سه سال گذشته رو فراموش نمي كنم. تو چه وضعيتي بالاخره قانع شدم جواب آزمايش مثبته و من و آرمين خواهر برادريم. باهزار تا مكافات و دنگ و فنگ بالاخره بابا رو راضي كرديم ، اجازه بده با آرمين بيام پاريس... (ناگفته نماند كه پدرم جواب آزمايش انكار مي كرد و مي گفت هرگز پسر نداشته ولي بالاخره قانع شد )

هرگز اون شبم فراوش نمي كنم. به قول خودم يه هلو پارتي گرفته بوديم به مناسبت اومدن من به پاريس. وسط مهموني حالم بد شد و خواستم برم اتاقم كه متوجه شدم كامليا ، نامزد آرمين ، داره نقشه ي قتل داداشمو مي كشه.... از اونشب ، همه ي زندگيم داغون شده بود. حتي واسه يه لحظه آرمين رو با كامليا رو تنها نمي ذاشتم و حتي اجازه ندادم تنهايي بره بيرون.... آرمين ، اين جا يه پزشك بود. يه پزشك متخصص كه همين هفته ي پيش ، بيمارستانش افتتاح شد ،

با صداي زنگ گوشي آرمين ، اتفاقات اين سه سال گذشته رو گذاشتم كنار تا به حرفش گوش كنم....

آرمين : باشه باشه....همين الان خودمو مي رسونم.... نه نگران نباش... باشه... فعلا....

از جاش بلند شد و گفت : آرمينا....« ديويد »بود ، واسه ي همسرش(مري)مشكلي پيش اومده. من بايد برم...مي خواستم امروز ناهار رو بريم بيرون.... ميشه بمونه واسه فردا!؟

(ديويد ، وكيل خونوادگي آرمين و دوست صميميش بود )

من : نه مشكلي نيست . فقط....

- چيزي شده ؟

- مراقب خودت باش...

با يه لبخند به آرامش دعوتم كرد و رفتيم سمت ماشين.... منو رسوند خونش و خودش رفت سمت خونه ي ديويد .

وقتي رسيديم خونه اولين كاري كه كردم اين بود كه گوشيمو زدم به شارژ و بعدش روي تختم دراز كشيدم... چشامو رو هم گذاشتم ولي هر كاري كردم خوابم نبرد.بلند شدم و به سمت اتاق آرمين رفتم ، پيت ( يكي از خدمتكارا)همون روز اول  بهم گفته بود آرمين خوشش نمياد كسي بره اتاقش ... ولي چه كنيم كه فضوليم گل كرد و امروز ، بعد سه سال ، وارد اتاقش شدم....

اتاقش ، دكورش خيلي قشنگ بود ، همه چي سفيد و مشكي بود ، فرششم فانتزي بود به رنگ سفيد و مشكي... گوشه ي اتاقش ، يه پيانو ي سفيد رنگ بود كه توجهمو جلب كرد. به سمت پيانو رفتم و صندلشو بلند كردم. دلم مي خواست كتاباي نتشو ببينم تا ببينم كدوم آهنگا رو ميزنه() ... كتاباي نتشو نگاه كردم ، از ميون اون همه نُت ، فقط آهنگ new month واسم آشنا بود، عاشق اين آهنگ كلاسيك بودم..... تا اين كه چشم به يه پاكت افتاد. كاغذا شو كه در آوردم ،(كه اي كاش هرگز در نمي آوردم ) چشم خورد به دوتا كاغذ كه هر دوشون خيلي شبيه به جواب آزمايش سه سال پيش بودن...يكيش كه همون بود ولي....دومي خيلي فرق داشت...توي دومي، جواب آزمايش منفي بود....اولين چيزي كه به ذهنم خطور كرد ، حالمو واقعا بد كرد و براي يه لحظه ، دنيا دور سرم چرخيد.... اونقدر تند كه براي لحظه اي ، احساس كردم آخرين دقيقه ي زندگيمه....

وقتي چشامو باز كردم توي بيماستان بودم و ديويد بالا سرم بود (اونجوري نگام نكين ديويد متاهله...خواهشن هم نگين ديگه بد تر)

ديويد : دختر تو كه هممونو نصف جون كردي.... آرمين الان يه جراحي مهم داره. گفته نيم ساعتي ميكشه كه بياد...

جواب ندادم... سرمو به سمت مخالف چرخوندم و گفتم : تو مي دونستي ؟

- چي رو ؟

- اين كه آرمين ، برادر واقعيم نيست و جواب آزمايش جعلي بود....

ديويد سرشو پايين انداخت و زير لب زمزمه كرد : خودم اون جواب آزمايش رو ساخته بودم...

چرخيدم سمتش و با يه چشم غره بهش فهموندم كه : تو خيلي *****(ستاره ها سانسورن)

ديويد ادامه ي حرفشو گرفت و گفت : من وقتي بچه بودم ، پدرم تو همين كار بود ، جعل پاسپورت ، ويزا و هزارتا*****ديگه... ولي من دلم نمي خواست مثل پدرم باشم... برا همين وكيل شدم... آرمين اينو مي دونست و جواب آزمايشي كه منفي بود رو از ايران واسم ايميل كرد ...ازم خواست منفي رو مثبت كنم. ميدونستم كه آرمين سر خود كاري رو انجام نمي ده و به حرفش گوش دادم... كارمو انجام دادم و اسكن جواب دومي رو بهش ايميل كردم...

من : به همين راحتي... اون شد برادرم و من خواهرش؟

به حالت اعتراض گفت:

- آرمينا....

- آرمينا و*******

وقتي عمل آرمين تموم شد ، اومد سمت اتاق ما ، آرمين چشمش كه به ديويد افتاد گفت : ديويد تبريك مي گم....

ديويد : مچكرم... روزي رو ببينم كه قسمت شما بشه....

هردوشون با خنده اومدن سمت من... لبخند ديويد ، تا منو ديد محو شد... آرمين گفت : ببينم ... چه بلايي سر آبجي كوچولوي من اومده....

عه...عه...عه...يارو رو باش...بازيگر...زير لب گفتم : آبجي كوچولو آره؟

تا اينو گفتم ديويد رنگ عوض كرد.... آروم تو گوش آرمين چيزي رو گفت كه من فقط : اتاق ، پيانو و صندلي رو شنيدم و فهميدم كه كل موضوع رو گفت ....

داستان از نگاه آرمين:

ديويد آروم تو گوشم گفت: جواب آزمايش هارو از توي صندلي پيانوت برداشته بود. الان همه چيز رو ميدونه....

تا اينو گفت مطمئنم شدم تخته گچ.... آرمنا از روي تختش بلند شد و رفت سمت پنجره.... پنجره ي كشويي رو سمت بالا كشوند.... خطاب به ديويد گفتم :

- بيرون منتظر باش .

همين كه از در خارج شد ، نزديك آرمينا شدم و دستمو گذاشتن روي شونش و گفتم : آرميـ....

حرفمو با لحن تندش قطع كرد و گفت : به من دست نزن....

دستمو پس زد....

گفتم : مي خواي به حرفام گوش كني يا نـ...

باز حرفمو قطع كرد و گفت : همه چيرو مي دونم.... ديگه به حرفاي اضافي نه احتياج دارم نه حوصله....

صدامو كمي بلند تر كردم و گفتم : بالاخره مي خواي علتشو بفهمي يا نه ؟

- حتي دونستن علتشم برام هيچ فرقي نمي كنه....

از كنار پنجره كنار كشيد و سمت در رفت... از صداش معلوم بود كه بغض داره. خوب حقم داره... هم از اعتمادش سو استفاده كردم ، هم بهش دروغ گفتم....

امروز واسه ي ديويد بهترين روز عمرش بود. امروز فهميده بود كه قراره پدر بشه. رفتم پيشش و گفتم : ديويد... يه زحمتي برات داشتم ، بااين وضعيت ، گمون نكنم راضي باشه امشب بياد خونه. اگه ميشه امشب رو ببر پيش خودت....

ديويد : باشه... مشكلي نيست... چرا كه نه... اتفاقا كمي همم سر مري گرم ميشه....

 

خوب ديگه دوستان.... تا اين جا كافيه...بقيش بمونه واسه پست بعدي... تا نظر بارون نكنين از پست جديد چي ؟ خبري نـــــــــــــــــــــــــي


[ جمعه 21 آبان 1395 ] [ 12:18 ] [ Ŋεⓥŋⓐ ] [ بازدید : 222 ] [ نظرات () ]
مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
توموكو 19:57 - 1395/9/13/6

دختر اون چه وضع تو و ناهيد و ساناز بود زنگ آخر؟

هر سه تاتون بيمارستان رازي رفتني بودين

پاسخ: الكي مثلا هفت سال بعد شده بود و ناهيد دنگي دنگي بود و ساناز آبجيش (كه اصلا آبجي نداره تك فرزنده) و زهرا هم دوس پسرش بودچشمک


توموکو 16:51 - 1395/9/12/5
نویش بازم مسابقه؟_
I wanna kill you
کی هست؟
پاسخ: پنج شنبه۱۸ ماه

توموکو 16:29 - 1395/9/12/5
اجازه هست یه چیزی بگم؟

چند روزه دقیقا مثل مرده ی متحرکی.

از آهنگ وبتم که مشخصه.

چیزی شده گلم؟

اگه به خاطر رفتار الهه هس که باید بگم هممون عادت کردیم. تو هم باید بهش عادت کنی
پاسخ: اگه از من می پرسی ، باید بهتر از من بدونی که چیزیم نیست. فقط یه چند هفته فازمو عوضیدم ببینم این جوری زندگی چه شکلیه؟ ارزش فکر کردن نداره خودتو اذیت نکن:-)

قهرمان دابیلیو کی اف 1:11 - 1395/9/5/5
هیچی دیگه کوفتت بشه!
هفته ای یه بار میای اونم اگه بیای.
تمرینم که نمی کنی.
بعدش باید اسم تو توی اعضای کسایی باشه که این پنج شنبه مسابقه دارن!؟
گفتم که...کوفتت بشه... (به قول خودت)
پاسخ:مسابقه که واسه باشگاه نیو کونگ فو بود...عاطفه مگه تو باشگاه تختی نبودی؟!

توموكو 14:17 - 1395/8/28/5
من كه آدم بدي نبودم...


پاسخ: نــــــــه بابا

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 13:12 - 1395/8/28/5
اینم ادرسا

http://noxboy-2.blogfa.com/post/8


http://hedmoh-music.blogfa.com/category/199

http://codmusic.blogfa.com/category/23/%D8%A8%D8%A7-%D8% B5%D8%AF%D8%A7%D9%8A-%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D 8%A8%DB%8C%D8%A8%D8%B1


http://allthink.blogfa.com/post/240


http://ayeh2012.mihanblog.com/post/69

قهرمان دابيليو كي اف 12:45 - 1395/8/28/5
به قول خودت :نوچ نوچ نوچ.. . نيك اختر كيه؟

چشمم روشن چشمم روشن
پاسخ: منحرف... معلم رياضيه....

قهرمان دابيليو كي اف 12:43 - 1395/8/28/5
راس ميگه ديگه...



گفته بودي بهتون قول ميدم
پاسخ: نيك اختر گفته امحان خودشم بهتون قول ميدم...
پاسخ: امتحان*

سيما 12:35 - 1395/8/28/5
سيهدير آخير قيسمته قوي
پاسخ: بي ادب.. بي فرهنگ... فاسد جامعه... بيشور اجتماعي... نوچ نوچ نوچ

ناشو 12:01 - 1395/8/28/5
آهنگت عاليه عالي..... بازم افتادي خط محسن؟
پاسخ:قابل تورو نداره:)

سيما 17:48 - 1395/8/27/4
آهان...يه مسئله مهم در مورد اردوي عيد... با زنجاني ها غدام شديم...
خخخخ
يعني پسر هم هس؟
پاسخ:اينو باش... از آب گل آلود ماهي ميگيره

سيما 17:47 - 1395/8/27/4
چيو ميگه؟
پاسخ:ايتز نان آف يور بيزينس

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 20:59 - 1395/8/26/3
نویش پلاس جعفر ای تووروحت
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخ
مردیم ازخنده
فرض کن این دست به دست شه
ته خنده میشه خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
جک سال نویش پلاس جعفر

پاسخ: خخخخخخ

قهرمان دابيليو كي اف 18:19 - 1395/8/26/3
نونا... يوشود گو اند لاو يور سلف
پاسخ: برو بينيم بابا

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 18:05 - 1395/8/25/2
تولنزور اسم نویشتو به انگلیسی بزن تو قسمت جستجوش ببین چی میاره
یادچی میفتی
پاسخ:wait خخخخخخخ

SIMA 21:55 - 1395/8/24/1
چشمم روشن چشمم روشن نوچ نوچ نوچ
پاسخ: برو بینیم بابا

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 20:50 - 1395/8/24/1
مهمون خره/دوشنبه هم خره/امروزکلن خره/
نه تونستم بیام کلاس ریاضی/ازطرفیم فهمیدم باو فقط دایمینانبودکه قراربودبیان/
هرسه تا دخترخاله هام بابچه کوچولوهای ماشالا هزارماشالا اون صدارو ازکجا دارن اومده بودن/
دیوونه به تمام معناشده بودم 100دفعه در اتاقو بستم باز این نازنین زهرابازکرد/
ازیه طرفی محمد رضا جیغ ودادمیکرد از طرفی اون مهرسام هرچی میگفنتم برو من میخوام درس بخونم نمیرفت/
مونده بودم دست 3تا بچه کوشولو/
فرداه امتحان علوم اغا مگه اینابرامن تمرکز کگذاشتن/
اوفففففففففففففففففففففففففف ف
بیخودنیس از مهمون بیزارم/معمولا مهمونای مالطف میکنین دقیقازمانی میان که من فرداش حتما باید امتحان علوم یا ریاضی داشته باشم
بازخوبه اون یکی دایمینا نیومده بود/اگ میومدن فردارو100درصدمن نمیومدم/
میسی تولنزول دنبال کلدی
پاسخ: خخخخخخ... ای جان... ای جان..... خواهش قابل تورو نداره

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 22:02 - 1395/8/23/7
دوسه بیت اول اون اهنگو بشه حذف کرد/



ردیفه/منظورم همون چرااز علی باباس تکتستشوخوندم خودشوتقریبا گوش ککردم/اولشوخوب شروع کرد منظورم فقط صداشه ها نه خود حرف/خیلی ضایع گریه میکنه هرچی این نوع اهنگه روعشق نی

راسی نویش اون کاغذ که اونونوشته بودی/تودست بچه های اندرن منحرف کلاس ما می چرخید.



زهراازخطت فهمیده بود مال توئه/



یه سئوال داشتم توبیشترازمن رپ ایرانی گوش کردی همه ی رپرا اینطوری ازته گلودادمیزنن؟

یافقط رپرای ایرانی اینطورین/
پاسخ: نمی دونم . علی بابا که اونطوری میخونه. بهنام هم همین طور... ولی امینم فقط تند تند میخونه... من عاشق این رپم چون باهاش خاطرات خیلی خوبی دارم

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 16:17 - 1395/8/23/7
اینم/ آدرس لنزور که خواستی

http://www.lenzor.com/nafas95
پاسخ: Thank youuuuuuuuuuuuuuuuuuuu

توموکو 23:05 - 1395/8/22/6
اه بابا ولش کن.... می گم.... نونا...جاستین میگه بهتره تنهایی بخوابم.... می گم.... یارو منحرفه ها...
پاسخ: خدا شفات بده. میگه خودم بخوابم. نه که تنهایی بخوابم... ذهنیات منحرفه منحصر...
پاسخ:منحرف*

توموکو 22:35 - 1395/8/21/5
از طرف یه برادر گرامی
پاسخ:برو بینیم بابا حوصلتونو ندارم. کلینتون تو هم جدیدا بی جنبه شدی وری ماچ

ناشو 22:34 - 1395/8/21/5
چش نیس گوشه. عکس یه نقاشی دختر هست که کنار یه پسر وایساده. عیبی نداره از طرف کیه؟

ناشو 22:31 - 1395/8/21/5
باز این توموکو چه مرگشه؟
پاسخ: ببین یه عکس همین حالا گذاشتم پیج انیستام. چشه؟

توموکو 22:25 - 1395/8/21/5
امیدوارم¥
پاسخ: امید آورم و مرض... امیدوارم و حناق... امید وارم و کوفت...امید وارم و درذیل درمان

توموکو 22:23 - 1395/8/21/5
نوچ نوچ ..نوچ...خدایا.... اصلا عکس خوبی نبود صلوات
پاسخ: منحرف بیشعور..... یه عکسی بود بود که خوب دلش خواسته فرستاده.....

♔مـــلکــ◕‿◕ـــه صبـツــا♔ 17:06 - 1395/8/21/5
وا طرف خوددرگیری داره ها هی میگه خودتو دوست داشتبه باش/آوا/بیا ورژن k-popبامفهوم ترمیخونه/

میگی نه اینوبخون بعدقضاوت کن

اهنگ i ته یون

آسمونی که نورمیپاشه/ومن زیرش ایستادم/

تابلندای رویاهام پروازکنم/زندگی من سراسر زیبایه/

این قسمت پاینیشو یه پسرمیخونه

آره/یه داستانی که به گوشم اشناست جوجه اردک زشت وقوست/ویه پروانه که قبل ازاینکه به پروازدربیاد /

مردم نمیدونن اونابال هاتو نمیبینن/

دنیایی که باهاش مواجه میشی/میتونه بی رحم باشه/قوی باش دختر/

تومیدونی که به دنیااومدی تا پروازکنی/

اشکایی که میریزی/هردردی که حس میکنی/

واسه اینکه اماده ات کنه تابیشتر اوج بگیری پروانه وار.../

به زودی همه اینو خواهنددید/

ودوباره دختره ته یون میخونه

آُسمونی که نور میپاشه/ومن زیرش ایستادم/زندگی من سراسرزیباییه/تابلندای رویاهام پرواز میکنم/

زندگی من سراسرزیبایه/

رویاهای فراموش شده رو دوباره توی قلبم به تصویر میکشم/

تمام اون وقت هایی که به بیخیالی طی کردمو جمع میکنم وبرمیگردم/یکایک خاطرات کوچک منو به یاد خودم میاره/انگاررویاهام سرتاسر دنیارو دربرمیگیره/

شب بلندوپشت سرمیزارم/میخوام دوباره عازم سفرشم/

چراکه نه/

جمله ای که تواین دنیا قلبمو زنده نگه میداره دیروز تنها بودم/یه عالمه چشم به من دوخته شده بودنددرحالی که اشک میریختم

بازیه روزدیگه طاقت اوردم/

دیروز یه راه باریک وپرخطر بود/

همه اون حرفا وتیکه هایی که بارم میکردن

من که تنم به لرزه افتاده بود/ رودراغوش میگرفتن/



دوباره اسمونی که نورمیپاشه ومن زیرش ایستادم/تابلندای رویاهام پروازکنم/

زندگی من سراسرزیبایه/

گلبرگ گلها پژمرده میشن/من دوران سختیوگذروندم/

روزای گذشته روبه دست فراموشی میسپارم/وباشکوه به پروازدرمیام/



اسمون نور میپاشه/یه نگاه نو/یه دیدتازه/تادوردست پروازمیکنم

اوج میگیرم/اوج میگیرم/زیبایی که فقط به من تعلق داره/



لحظه ای که چشمامومیبندم/زمان متوقف میشه/ودوباره روی پاهام وای می ایستم

خدایش حیفه موزیک ویدیوشونبینی ,gd pdt ;i gdk;a,kdhtjl
پاسخ: تو داری کره جماعت رو با آمریکایی ها مقایسه می کنی؟ بابا کره تپه ی احساست آمریکایی‌ها ها قلب ندارن... منظورش از خودتو دوست داشته باش اینه که، اگه دلت می خواد کسی رو دوست داشته باشی لطف کن خودتو دوست داشته باش و دور منم خط بکش.... اینا رو باید مفهومی تر نگاه کرد... درضمن یه دعوای کوچولوی مادر شوهر- عروس بازیچه حل میشه خخخخ

توموكو 13:50 - 1395/8/21/5
پس عكس رو نديدي
پاسخ:چرا ديدم. مگه چند تا عكس بود ؟

توموكو 13:49 - 1395/8/21/5

پاسخ:ببين مبينا به خدا ميام براتا..... چي مباركه؟

توموكو 13:48 - 1395/8/21/5
عكسي كه برادر گراميت فرستاده بود خيلي قشنگ بود....

مباركه
پاسخ: آره با نمك بود . ولي صبر كن بينم... چي مباركه؟؟؟؟

توموكو 13:46 - 1395/8/21/5
راستي نويشي ... ديروز پشتيبانت رو هك كرده بودم.... با اجزتون چت هاتو با برادر گراميتون خوندم.....خخخخخخ
پاسخ:باشه... واسه تو مشكلي نيست. در جرياني خخخخ. در ضمن انقدر نگو هك كرده بودم. چون هك نكرده بودي خودم رمزو ايميلمو بهت دادم

توموكو 13:45 - 1395/8/21/5
خخخخخخخ.... عاليه عالي
پاسخ:خواهش


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







LastPosts
نوچ نوچ (1396/11/08 )
برگشتم (1396/08/19 )
می کشمتون (1395/08/08 )
پست ثابت (1399/01/01 )